برنامه معاملاتی یا تردینگ پلن روشی است که به واسطه آن میتوانید در بازارها به طور هدفمند معامله کنید به نحوی که معاملات متناسب با روحیه و وضعیت مالی شما باشند. برنامه معاملاتی هر چه که باید اتفاق بیوفتد تا شما وارد یک معامله شوید و همچنین هر چه که برای خروج از معامله نیاز است را برای شما مشخص میکند. هر دو این عناصر تحت تاثیر قوانین مدیریت پول قرار دارند که ریسک را در هر معامله کمتر از ۱% از مانده معاملاتی نگه میدارد.
اگر برای انجام معاملات در بازارهای مالی تردینگ پلن یا برنامه معاملاتی نداشته باشیم، مانند این است که داریم در بازارها قمار می کنیم!. یک معامله گر حرفه ای و کسی که قصد دارد تا معامله گری شغل او باشد باید نحوه ساخت یک برنامه معاملاتی را یاد بگیرد ، و از آن نهایت استفاده را ببرد.
داشتن برنامه برای موفقیت در معاملات یک عامل بسیار کلیدی است و دلایل زیادی وجود دارد که برای انجام معاملات حتما باید یک برنامه داشته باشیم.
یکی از بهترین دلایل داشتن برنامه معاملاتی این است که قبل از طراحی آن باید در مورد بازار آموزش ببینید و در مورد استراتژیها و مبانی معاملات اطلاعات کسب کنید. علاوه بر این، داشتن یک برنامه معاملاتی باعث میشود که در هنگام انجام معاملات احساساتی عمل نکنید…
شما دقیقاً میدانید چه وقت و چگونه باید چه کاری انجام دهید. ما نمیتوانیم کاملاً از دست احساساتمان رها شویم، اما برنامه معاملاتی کمک میکند که احساساتمان را کنترل کنیم تا به ما آسیب نزنند.
برنامه همچنین بازخورد هدفمندی برای ما فراهم میسازد تا بفهمیم آیا استراتژی معاملاتی ما کار میکند یا نه. اگر برنامهای وجود نداشته باشد، خیلی سخت است بعد از انجام تعداد زیادی معامله بفهمیم چه چیزی سودآور بوده و چه چیزی سودآور نبوده. ممکن است از خودتان بپرسید «چرا من آن معامله را انجام دادم؟» وقتی که یک برنامه معاملاتی داشته باشید، همیشه میدانید که چرا یک معامله را انجام دادهاید.

تصمیمگیری شانسی به این معناست که برای کاری که داریم انجام میدهیم تحقیق نکردهایم و فقط یک تصمیم ناگهانی و از روی هیجان گرفتهایم. معاملهگری به این روش مثل این است که سوار قایقی شویم که پارو نداشته باشد و فقط امیدوار باشیم جریان آب ما را به همان مقصدی که میخواهیم برویم برساند. این قمار است. تاکنون ثابت نشده که کسی تنها با چند معامله پرسود بتواند یک درآمد مداوم ایجاد کند. هر تصمیم ناگهانی و هیجانیای امکان دارد یک یا حتی چند دفعه پشت سر هم درست از کار درآید، اما در نهایت شانس تمام میشود. ما به برنامهای نیاز داریم که بتوانیم آن را دقیق تست کنیم و با آن تمرین کنیم. برنامه معاملاتی، به شما برتری میبخشد. قبل از انجام معامله، یک برنامه معاملاتی بسازید.

برنامه معاملاتی چیست؟
یک برنامه معاملاتی پایه، از سه بخش تشکیل میشود: قوانین ورود، قوانین خروج و مدیریت پول. همه این عوامل با هم کار میکنند تا سیستمی را به وجود آورند که متناسب روحیه شما است و میتوانید واقعاً به آن پایبند باشید. قوانینی که به طور مداوم (یا حتی گاهی اوقات) از آنها تخطی میکنید، بی فایده هستند. بنابراین، قبل از بررسی دقیق قوانین ورود، خروج و مدیریت پول یک «فهرست شخصی» برای خودتان تهیه کنید. قوانین برنامه معاملاتی شما با توجه به این تصمیمها ایجاد میشوند.
لیستی که در پایین آورده شده به شما در ایجاد این فهرست کمک میکند:
در چه بازاری معامله کنم؟
بازار بورس(Stock)، آپشن (options)، فیوچر (future) یا فارکس(forex)؟ امکان معامله در همهی این بازارها وجود دارد، اما آنها مثل هم نیستند. هر یک از این بازارها به سرمایه اولیه متفاوتی نیاز دارند و زمان انجام معامله در هر یک از آنها متفاوت است (چه ساعتی از روز میتوانید معامله کنید؟) یکی را انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. سعی نکنید همهی بازارها را به یک باره یاد بگیرید. اگر حالا با دقت در مورد آن فکر کنید، در آینده احساس نمیکنید که وقت خود را هدر دادهاید.
چه وقت هایی محدودیت زمانی دارم؟
اگر در طول روز کار میکنید، معاملهگری روزانه احتمالاَ برایتان دشوار است (اما غیر ممکن نیست). شاید بهتر باشد بر روی استراتژی معاملاتیای تمرکز کنید که در آن بتوانید عصرها معاملات را بررسی کنید و سفارشهای خودتان را برای روز بعد بگذارید. به این سبک، معاملهگری سوئینگ (swing trading) گفته میشود. تصمیم بگیرید چه زمانی میخواهید معاملات را بررسی کنید یا چه زمانی میخواهید معاملات را انجام دهید. برنامه خود را بر طبق این موارد برنامه ریزی کنید. بازار فارکس و فیوچر به صورت شبانه روزی باز هستند که همین امر باعث شده این بازارها نسبت به بازار بورس، گزینه انعطافپذیرتری باشند.

از نظر سرمایه چه محدودیتهایی دارم؟
همانگونه که در بالا گفتیم، بازارها به سرمایه اولیه متفاوتی نیاز دارند. بازار بورس برای معاملهگری معمولاً سرمایه طلبترین بازار است. در بازاری معامله کنید که به آن علاقه دارید. به هر حال سرمایه یک عامل مهم محسوب میشود. اگر سرمایه کمی دارید در بازاری معامله نکنید که در آنجا کوچکترین پوزیشنها، به ریسکهای بالایی منجر میشوند. در بخش بعدی که ما در مورد مدیریت پول صحبت میکنیم، موضوع کمبود سرمایه واضحترخواهد شد. اگر برای بازاری که میخواهید در آن سرمایهگذاری کنید کمبود سرمایه دارید، صبر کنید تا سرمایهتان بیشتر شود (با این حال شما میتوانید برنامه معاملاتی خود را بسازید و در یک حساب دمو آن را تمرین کنید).
چه تایمفریم، هدف و ویژگیهایی را ترجیح میدهید؟
ممکن است این موارد سوالهای متفاوتی به نظر بیایند اما همهی آنها به هم مربوط هستند. وقتی تصمیم میگیرید به چه چیزی برسید، چه مدتی(به طور تقریبی) میخواهید معاملات خود را نگه دارید و چه سبک معاملاتی بیشتر متناسب روحیه شماست، باید همهی این سه مورد را در نظر بگیرید. چند مورد که باید در نظر بگیرید در اینجا ذکر شده است. معاملهگران روزانه موفق و معاملهگران سوئینگ نسبت به سرمایهگذارن بلندمدتتر، احتمالاً درآمد بیشتری دارند؛ (معامله روزانه به آن دسته از معاملاتی گفته میشود که در یک روز باز و در همان روز بسته میشوند، و معامله سوئینگ به آن دسته از معاملاتی گفته میشود که یک روز تا چند هفته باز هستند). دلیلش این است که سرمایه هر روز میتواند به طور بالقوه رشد کند و به سود مرکب سریع منجر شود. اگر چه، معاملهگری کوتاهمدت در صورتی که ندانید چه کار دارید انجام میدهید، میتواند به ضررهای سریع منجر شود… اما به همین دلیل است که شما دارید این برنامه معاملاتی را برای خودتان طراحی میکنید!
خصوصیات اخلاقی شما با آنچه که میخواهید انجام دهید ممکن است با هم مطابقت نداشته باشند. اگر شما ایده سرمایهگذاری بلندمدت را دوست داشته باشید اما مدام به نرخ سهام نگاه میکنید و ستآپهای معاملاتی کوتاهمدت را برنامهریزی میکنید، وقتی که نوبت به یک سرمایهگذاری بلندمدت با رویکرد نظارتی و مداخله غیرمستقیم (Hands off “approach”) میرسد، ممکن است با مشکل مواجه شوید. اگر نمیخواهید کاری انجام دهید، و میخواهید یک رویکرد نظارتی را مطابق با اهدافتان انتخاب کنید، بنابراین برنامهی خود را با توجه به این موارد برنامهریزی کنید.
قوانین ورود به شما میگویند چرا، چگونه، کجا و چه زمانی وارد یک معامله و قوانین خروج تعیین میکنند چگونه، چرا، کجا و چه زمانی (به خاطر سود یا زیان) از معامله خارج شوید. مدیریت پول مهمترین عامل است چرا که ریسک را کنترل میکند. مدیریت پول بر دو عامل دیگر اولویت دارد؛ اگر بر اساس مدیریت پول ریسک یک معامله خیلی بالا باشد، آن معامله را انجام ندهید. اگر بخواهید تمام سودی که به دست آوردهاید را در طی چند معامله از دست بدهید، دیگر مهم نیست چقدر پول به دست آوردهاید.

مدیریت پول
برای ساخت یک برنامه معاملاتی، آسانترین کار این است که با قوانین مدیریت پول شروع کنیم. برنامه معاملاتی از پایه بر اساس وضعیت مالی شخصی خود شما ایجاد میشود. یک استراتژی برنده احتمالی که ریسک بسیار بالایی هم داشته باشد به این معناست که آن استراتژی بیفایده است. استراتژیها باید بر اساس منابع مالی و نیازهای شخصی افراد طراحی شوند. بنابراین، با تعیین مقدار سرمایهای که برای معامله دارید، کار خود را شروع کنید.
بیش از ۱% از سرمایه نباید در یک معامله واحد به خطر افتد. هنگامیکه اثبات شود استراتژی سودآور است، این میزان میتواند به ۲% افزایش یابد، اما معمولاً معاملهگران موفق ریسک خود را برای هر معامله زیر ۱% میگذارند. اگر معاملهگری ۲۵۰۰۰ دلار سرمایه معاملاتی داشته باشد، حداکثر ریسک او برای هر معامله ۲۵۰ دلار است (اگر ۲% ریسک را در نظر داشته باشد این مقدار ۵۰۰ دلار میشود). این کار از طریق تعیین سایز (LOT) معامله انجام میشود؛ تعیین سایز معامله یک عامل مهم است که در معاملات باید با آن آشنایی داشته باشید.
به این دلیل است که مدیریتپول بر قوانین ورود و خروج اولویت دارد. اگر ریسک خیلی زیاد باشد، نمیتوان معامله را انجام داد. مقدار سرمایه در خطر توسط تعداد سهامی که انتخاب میشوند (در بازار سهام) ضرب در اختلاف قیمت بین نقطه ورود و قیمت حدضرر برای معامله تعیین میشود (که در بخشهای بعدی بیشتر توضیح داده میشود).
مدیریت ریسک
با افزایش سرمایه، مقدار دلاری که میتوان در هر معامله ریسک کرد هم افزایش مییابد. دلیلش این است که ۱% از ۳۰۰۰۰ دلار نسبت به ۱% از ۲۵۰۰۰ دلار بیشتر است. بنابراین درصد ریسک شما در همه معاملات یکسان باقی میماند، اما با افزایش سرمایه مقدار پولی که میتوانید ریسک کنید هم بیشتر میشود، و به طور بالقوه به سود دلاری بالاتری هم منجر میشود. اگر به خاطر ضررها سرمایه کاهش یابد، مقدار پولی که در هر معامله میتوان ریسک کرد هم کمتر میشود (با این وجود، درصد ریسک حساب یکسان باقی میماند).
ریسک معاملهگران حرفه ای معمولاً کمتر از ۱% است، مخصوصاً زمانی که حسابشان بزرگتر میشود. صاحب حساب ۱۰۰۰۰۰۰ دلاری ممکن است ۱۰۰۰۰ دلار (۱% از سرمایه) ریسک در هر معامله را نخواهد و بنابراین فقط ۲۰۰۰ دلار ریسک میکند. در این صورت، حداکثر ریسک، درصدی از سرمایه نیست، بلکه یک مبلغ ثابت است که از ۱% از کل سرمایه کمتر میباشد.
در یک حساب فارکس با مانده ۷۰۰ دلار تنها میتوان ۷ دلار برای هر معامله ریسک کرد. برای اینکه ریسک را در آن سطح نگه داشت، احتمالاً در یک تایمفریم کوتاه (یعنی معامله روزانه)، به میکرو لاتهای معاملاتی نیاز داریم تا زمانی که سرمایه افزایش یابد (میکرو لات کوچکترین واحد ارز موجود برای معامله است).
قوانین مدیریت پول همچنین ممکن است شامل «محدودیتهای» معاملاتی نظیر حد ضررهای (stop losses) روزانه یا «ضرر نسبت به سقف» (loss from top) باشد. یک محدودیت معاملاتی شرطی است که شما قرار میدهید تا اگر مقدار مشخصی از پولتان در یک نشست واحد (ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه و غیره) از بین رفت، معاملات شما متوقف شوند. «ضرر نسبت به سقف» نیازمند این است که شما در صورتی که مقدار قابل توجهی از سود خود را از دست دادید، معامله را متوقف کنید. حد ضررهای روزانه و ضرر از سقف معمولاً در معاملات روزانه استفاده میشوند، اما در معاملات سوئینگ یا سرمایهگذاری زیاد استفاده نمیشوند.
اگر در یک معامله باشید و متوجه یک معامله دیگر شوید چه میشود؟ بخش مدیریت پول برنامه معاملاتی شما باید شرح کاملی از داشتن چند پوزیشن و نحوه مدیریت این پوزیشنها را ارائه کند. آیا میتوانید چند پوزیشن بدون پوشش ریسک (unhedged positions) داشته باشید یا فقط میتوانید چند پوزیشن دارای پوشش ریسک (hedged positions) داشته باشید؟ وقتی که از قبل چند پوزیشن داشته باشید – چگونه سرمایه معاملاتی خودتان را تعیین میکنید – آیا هنوز ۱% از سرمایه کل (یا مانده) را حساب میکنید، یا فقط سرمایهای که در معرض ریسک قرار ندارد؟ درباره همه این وضعیتها فکر کنید و بنویسید قبل از معاملات، در طی انجام معاملات و پس از تکمیل معاملات، چگونه سرمایه خود را مدیریت خواهید کرد.
این سوالها ممکن است پیش پا افتاده (یا گیج کننده) به نظر برسند، اما اگر میخواهید برای کسب درآمد مداوم از معاملهگری برنامهریزی کنید، یا میخواهید حسابتان را در بلندمدت بسازید، آنها مهم هستند. هیچ سوال درست یا غلطی وجود ندارد، همه چیز بستگی به شما و روش معاملاتیتان دارد.
فرض کنید که من دو پوزیشن انتخاب میکنم که همبستگی بالایی دارند و ریسک هر کدام ۱% است. منظور از پوزیشنهایی که همبستگی بالایی دارند (highly correlated positions)، داراییهایی است که با یکدیگر حرکت میکنند. بنابراین خرید سهام شرکت فورد و سهام شرکت جنرال موتورز (GM) یک معامله با همبستگی بالا محسوب میشود (وقتی که آنها با هم حرکت میکنند؛ اما همیشه اینگونه نیست). من میتوانم هر دو را بخرم (البته اگر قوانین ورود من سیگنالهایی را برای انجام این کار به من بدهند – که بعداً بیشتر در این باره صحبت خواهیم کرد)، و ریسک هر کدام را ۱% در نظر میگیرم، اما من از انجام معاملات دیگری که مانند فورد و جنرال موتورز حرکت میکنند، خودداری میکنم.
مهم نیست شما قوانین شخصی معاملاتی خود را چگونه تنظیم کردهاید، به یاد داشته باشید هدف، محدود کردن ریسک است. بنابراین هدف ما انجام معاملات در سهام یا داراییهایی که همبستگی بالایی دارند، مانند ریسک با مبلغ بالا در بورس، جفت ارزهای فارکس و فیوچر است. برای جلوگیری از این وضعیت، دستورالعملهایی را ایجاد کنید. برای اینکه ببینید آیا سهام به هم همبستگی دارند یا نه، میتوانید آنها را در ابزار ردیاب همبستگی که توسط وب سایت myfxbook ارائه شده، بررسی کنید.
من با توجه به نحوه محاسبه سرمایه خود، از مبلغ مانده برای محاسبه ۱% استفاده میکنم. بنابراین اگر شما ۱۰۰۰۰ دلار مانده داشته باشید، ۱% را بر اساس ۱۰۰۰۰ دلار محاسبه کنید، حتی اگر از قبل ۴ یا ۵ معامله دیگر در جریان داشته باشید. اگر بعضی از آن معاملات باز در نهایت با ضرر به پایان برسند، احتمال اینکه چند تا از آنها سود ده باشند وجود دارد، و دقیقاً مانند مثال، این کار کمک میکند مانده کلی در ۱۰۰۰۰ دلار (یا نزدیک به آن) یا بالاتر از آن باقی بماند.

نحوه ساخت برنامه معاملاتی: قوانین ورود
وقتی که بدانید حداکثر ریسک شما در هر معامله چقدر است، می توانید قوانین ورود و خروج را تعیین کنید.
قوانین ورود کاملاً مشخص میکنند که چه اتفاقی باید روی دهد تا شما وارد یک پوزیشن شوید. این ترتیب رویدادها ممکن است شامل حرکتهای خاص قیمت، الگوهای نموداری، آمارها، اندیکاتورها، یا هر متغیر دیگری باشد که احساس میکنید شما را در سمت درست بازار قرار میدهد. در بخش قوانین ورود خود به این سئوالات پاسخ بدید:
در نظر بگیرید آیا میخواهید در یک سمت بازار معامله کنید یا در هر دو طرف بازار ( سمت خرید و یا فروش)؟
چه شرایطی به طور کلی باید در بازار وجود داشته باشد (یا وجود نداشته باشد) که شما وارد یک معامله شوید؟
آیا مواقعی وجود دارد که سیگنال نگیرید؟
آیا به محض دریافت سیگنال معاملات انجام شوند، یا معاملات با تاخیر انجام شوند مثلاً در پایان روز، صبح روز بعد یا زمانی که کندل قیمت کامل میشود، پوزیشن باز شود؟
چه تایم فریمی را روی نمودار تحت نظر میگیرید ( استراتژی تایم فریمهای فارکس و روند را مشاهده کنید).
همهی این سوالها را از خودتان بپرسید و پاسخهای خود را در یک «برنامه کامل ورود» اعمال کنید.
من شخصاً به استراتژیهایی که سبک مشابه دارند، تمایل دارم. ممکن است آنها با توجه به اینکه آیا من یک معاملهگر روزانه یا سوئینگ هستم کمی تغییر کنند ( شما میتوانید هر دو نوع معامله را انجام دهید، فقط نحوه انجام هر دو را در برنامه معاملاتی خود ذکر کنید)، اما موضوع آنها معمولاً یکسان است.
من ترجبح میدهم بر اساس پولبک به ناحیهای که میتوانم مشاهده کنم، معامله کنم. این ناحیه میتواند یک خط روند، ناحیه فیبوناچی بازگشتی، یا باند وسط کانال کِلتنِر باشد. من خودم را یک معاملهگر روند یا معاملهگر پرایساکشن میدانم. همه سیگنالهای ورود من از حرکتهای واقعی در قیمت گرفته میشوند نه از اندیکاتورها (حتی اگر اندیکاتوری در نمودار من باشد، هرگز از آن برای معامله سیگنال نمیگیرم).

نحوه ساخت برنامه معاملاتی: قوانین خروج

قوانین خروجی دقیقاً مشخص میکنند که چه اتفاقی باید روی دهد تا شما از پوزیشنی که در حال حاضر در آن هستید، خارج شوید. این قوانین شامل حرکتهای خاص قیمت، الگوهای نموداری، اندیکاتورها یا معکوس سیگنال اصلی نقطه ورود هستند. این بخش تعیین میکند یک حد ضرر چگونه و در کجا باید قرار داده شود. حد ضرر دستوری است که اگر قیمت به نقطه خاصی رسید، شما را از یک معامله زیان ده خارج میکند. در این بخش همچنین تعیین میکنید آیا از دستورهای حد سود استفاده میکنید یا نه – حد سود دستوری است که وقتی قیمت به نقطه خاصی رسید، شما را از یک معامله سودده خارج میکند.
موارد دیگری که باید در نظر بگیرید عبارتند از:
- آیا از حد ضرر متحرک (trailing stop) استفاده خواهید کرد؟ ( حد ضرر متحرک دستوری است که وقتی قیمت به طور مطلوب به نفع شما حرکت میکند، حد ضرر هم تغییر میکند).
چرا و چگونه؟ آیا در پایان یک کندل/ روز/ هفته از معامله خارج خواهید شد یا بلافاصله بعد از رسیدن به هدف خارج خواهید شد؟ نقطههای خروج شما بر اساس چه تایم فریمی خواهند بود؟
همهی این سوالها را از خودتان بپرسید و پاسخهای خود را در قوانین خروج خود اعمال کنید.
قوانین خروج اصلی نسبتاً ساده هستند. من همیشه از یک دستور حد ضرر استفاده میکنم. در بیشتر استراتژیها، برای پوزیشن خرید حد ضرر صرفاً در زیر کف نوسان قبلی، و برای فروش حد ضرر در زیر سقف نوسان قرار داده میشود.
من یک هدف قیمت را انتخاب میکنم که بر اساس حرکتهای عادی بازار در دسترس باشد. سپس بررسی میکنم تا مطمئن شوم هدف سودی که انتخاب کردهام از ریسک من بیشتر است. من به دنبال احتمالِ سود حداقل ۱.۵ برابر یا بیشتر از ریسک خود (برای معاملات روزانه) یا ترجیحاً ۲ برابر یا بیشتر (برای معاملات سوئینگ ) هستم. به ترتیب کارها توجه کنید- من اول هدف خود را انتخاب میکنم و سپس بررسی میکنم که آیا از ریسک من بالاتر است یا نه.
من مدیریت فعال را در معاملات خود انجام میدهم. در آغاز معامله یک حد ضرر و یک هدف تعیین میکنم، اما همیشه نمیگذارم قیمت به حد ضرر یا حد سودم برسد. ممکن است معامله را زودتر ببندم، یا اجازه دهم معامله بیشتر سود کند. این مورد هم از قبل با استفاده از مفهومی برنامه ریزی شده است که آن را «معامله فراتر از برتری معاملاتی (edge) مشخص و درست» می نامم.

همه موارد ذکر شده را کنار هم بگذارید و آنها را با هم امتحان کنید

برنامه معاملاتی پایه شما کامل شد. اکنون زمان آن است که عملکرد این برنامه را امتحان کنید.کنار هم گذاشتن همه موارد به این معناست که شما حتی قبل از جمع آوری برنامه ، به آزمایش و تحقیق نیاز دارید. وقتی که برنامه کامل شد، در یک حساب دمو سود دهی آن را تست کنید. بیائید به یک مثال معاملاتی نگاه کنیم که در هنگام شروع تست برنامه معاملاتی خود ممکن است با آن مواجه شوید.
شما بازار بورس را انتخاب کرده اید و با توجه به ۲۵۰۰۰ دلار سرمایه خود، میتوانید حداکثر ۲۵۰ دلار در هر معامله ریسک کنید. شما متوجه میشوید یک ست آپ معامله بر طبق قوانین ورودی شما در سهام ZZXX وجود دارد که در ۲۰ دلار معامله میشود . نمودارها، تحلیل و قوانین خروج شما نشان میدهند که باید یک حد ضرر را در ۱۹.۵۰ دلار قرار دهید، بنابراین در معرض حرکت نزولی احتمالی ۰.۵۰ دلار در آن سهم قرار میگیرید. در اینجا ممکن است بخواهید بدانید سود احتمالیتان چقدر است ، تا مطمئن شوید سود احتمالی، معامله را تضمین میکند. فرض کنید که هدف سود منطقی در ۲۱ دلار تعیین شده است. اگر قیمت به هدف برسد به ازای هر سهم یک دلار سود میکنید و برای رسیدن به این سود فقط ۰.۵۰ دلار ریسک کرده اید. سود شما دو برابر ریسکتان است ، بنابراین ، این یک معامله مناسب است.
از این رو، میتوانید تعیین کنید چقدر سهام بخرید ( سایز پوزیشن شما) تا ریسکتان زیر ۲۵۰ دلار باقی بماند. با خرید ۵۰۰ سهم، اگر حد ضررتان زده شود، ۲۵۰ دلار به اضافه کمیسیونها و کارمزدها (در صورت وجود) از دست میدهید. اگر کمیسیونها یا کارمزدها قابل توجه باشند، کمی سایز پوزیشن خود را کاهش دهید.
سپس معامله توسط بررسی قوانین خروج مدیریت میشود. اگر بر اساس قانون خروج که در برنامه خود تعیین کردهاید یک سیگنال خروج داده شده باشد، به همان روشی که در برنامهتان برنامهریزی کردهاید ، از معامله خارج شوید. اگر معاملات دیگری پیش بیایند، بر اساس شرایطی که در برنامه معاملاتی خود مشخص کرده اید، میتوانید تصمیم بگیرید وارد معامله بشوید یا خیر.
نحوه معامله روزانه سهام : به تعدادی از این عاملها برای انجام معاملات روزانه در بازار بورس نگاه کنید. این عوامل نقاط ورود و خروج را توضیح میدهند و به همراه ریسک تنها ۱% از سرمایه ، بهترین کاربرد را دارند.
برنامه معاملاتی خود را بازبینی و اصلاح کنید

وقتی که برنامه معاملاتی خود را در یک حساب دمو اجرا و تمرین میکنید، متوجه میشوید که چیزهای خاصی را از قلم انداخته اید. برنامه معاملاتیتان به شما میگوید چه کاری انجام دهید، و شرایطی پیش میآید که از خودتان میپرسید چه کار باید انجام دهم؟ وقتی که چنین چیزی پیش بیاید، دلیلش این است که در برنامه معاملاتی شما یک خلاء وجود دارد… شما بعضی چیزها را از قلم انداخته اید. چیزهایی را که از قلم انداخته اید مشخص کنید و سپس در برنامه تان بیان کنید که اگر دوباره چنین وضعیتی پیش آمد چگونه آن را کنترل خواهید کرد.
قبل از اینکه به یک برنامه عملکردی برسید، در چند روز یا چند هفته اول میتوانید اصلاحات زیادی انجام دهید. وقتی که به یک برنامه عملکردی رسیدید، از اصلاح بیش از اندازه در آن خودداری کنید. در عوض، یک ماه یا بیشتر معامله کنید و ببینید چه نتایجی به دست میآورید. بر اساس نتایج، میتوانید اصلاحاتی انجام دهید. سپس با برنامه اصلاح شده همان فرایند را دوباره انجام دهید. اگر خودتان به تنهایی بخواهید این کار را انجام دهید، میتواند بسیار زمان بر باشد. استفاده از استراتژیهای اشخاص دیگر و ایجاد یک برنامه معاملاتی براساس آنها ممکن است به انجام این فرایند سرعت بخشد… اما باید آن برنامه را هم تست کنید تا مطمئن شوید که برای شما سودآور است.
